دیکشنری
داستان آبیدیک
station master
ste͡iʃən mæstəɹ
فارسی
1
عمومی
::
رئیسایستگاه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
STATIC TESTING APPARATUS
STATIC THERMOGRAVIMETRIC
STATIC THRESHOLD
STATIC THRUST
STATIC UNATTRIBUTED NETWORK
STATIC UNIVERSE
STATICAL
STATICALLY
STATICE
STATICIZE
STATICS
STATION
STATION AT
STATION BREAK
STATION HOUSE
STATION MASTER
STATION WAGON
STATIONARY
STATIONARY FRONT
STATIONARY FRONTAL VIEWPOINT
STATIONARY GEAR INNER OIL GROOVE
STATIONARY INFORMATION
STATIONARY OF VARIABLE
STATIONARY PROBABILITY
STATIONARY SOURCE
STATIONARY WATER SCREENS
STATIONER
STATIONERY
STATIONMASTER
STATIP SHIFT REGISTER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید